نمی دونم چرا ادمایی که از تنهای می ترسند همیشه تنها تر هستن مثل من و هرچی دست وپا

می زنیم بیشترتنهاتر می شیم شاید من فقط این طوری هستم به هرکی که من محبت می کنم بد می بینم ویا بهم پشت پا می زنه اخه چرا این جوری مگه من ادم نیستم مگه من احساس ندارم بنظر شما من باید چه کار کنم ؟